فرهنگی

عشق محمد بس است و آل محمد


خلاصه :

آمدن شما همان وعده الهـی بود تا انسانیت و عبودیت معنا بگیرد تا دلیل حسِ خوبِ این روزگار باشی.

 زمین در پوست خویش نمی‌گنجید. نفس‌های آسمان به شماره افتاده بود. ناگاه، عطر محمّدی، فضای شهر را پر کرد. فریادی، سکوتِ سالیانِ مکّه را در هم شکست: رسول عشق، خوش آمدی! 

 

 خوش آمدی که نوای ملکوتیِ اذان، آهنگِ قدسیِ نام تو را کم داشت. خوش آمدی که قرآنِ خدا، در انتظار سینۀ فراخت بود. ببین که صحرای سوزانِ حجاز، چگونه از شمیم نفس‌های تو جان گرفته است؟

خوش آمدی! که شب‌های سیاهِ مکّه، ماهِ رخسار تو را کم داشت!

 

 یا محمّد! باید می‌آمدی؛ تا ستارگانی چون بِلال و حبیب‌بن‌مظاهر، در آسمانِ عرب بدرخشند. باید می‌آمدی تا ساده‌لوحانِ حجاز، از چنگالِ جهل وخرافه رها شوند.

معصومیّت دخترانِ عرب، قرن‌ها بود که از درونِ گورهای تاریک جهل، صدایت می‌زد.

خجسته باد قدوم پر برکتت که کوچه‌های حجاز، سالیانِ سال، ابهّت گام‌های تو را به انتظار نشسته بود!

 امروز، روز میلاد مشق دانایی است؛ روز تحریر حکمت و شکفتن معرفت.

صادق آل محمد! از سرزمین درس و مکتب جعفری ات، از آن منبر و مسجد و محراب، پژواک درس‌های تو هنوز به گوش می‌رسد.

 

 کتاب‌های حدیث، مفتخرند که تبارشان به کلام تو ختم می‌شود و طعم دانایی، با تکرار ترکیب‌هایی از کلام توست که در کام جان‌ها نقش می‌بندد.

 

 آهنگ اندیشه‌های بیگانه، از دورها تا دل اسلام‌آوردگان شهر سفر می‌کرد و بر ذهن‌ها و زبان‌ها می‌نشست. در آرامش آب‌ها، موج‌ها و طغیان‌هایی برمی‌کشید و بی‌تاب می‌کرد، فرقه‌ها و نحله‌های رنگارنگ را.

عطش و حیرت، زیر باران دانایی که از تو می‌بارید، سیراب و آرام می‌شد.

 میلاد پُر بَـرڪَت فَخـر ڪائِـنات، حَــضــرَت خَــتـــمے مَــرتَــبَـــت، رحمــة للعالمیــن،مُحمّد مصطفےﷺ و موسِس مَذهَب‌جَعفَری حَضرَت امـام جَـعفَر صـادِق علـیه‌السـلام بَر تَـمـام شیعیان و مُحبین شـان مبارک باد.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.

دختران